وَاللَّهُ قَدِيرٌ ۚ

عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً ۚ

وَاللَّهُ قَدِيرٌ ۚ

وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ

از جدایی ها شکایت می کنم

شرح هجران را حکایت می کنم

درد هجران را فقط درمان خداست

از درون سینه ما را این صداست

گر خدا خواهد اجابت می کند

درد بی درمان طبابت می کند

بندگانش را هدایت می کند

لطف های بی نهایت می کند ( الله لطیف بعباده )

در شب هجران بجویم وصل را

جنس قلابی نه جنس اصل را

از خدا جان را حلاوت خواستم

بین ما رفع عداوت خواستم

ابغض الاشیاء عندی الطلاق

الامان از درد جانسوز فراق

باید از او مهر ماهان خواستن

فرصت دیدار شاهان خواستن

خواستم از حضرتش با اشیاق

کی توانم بردباری بر فراق ؟

حسبی الله گویم و هو هو کنم

با توکل یاد او هر سو کنم

شک ندارم اوست والله قدیر

من ارادتمند مولای غدیر

بی نهایت ناتوانم ای مدیر

دستگیرم باش یارب یا مجیر

از تو می خواهم مودت با رفیق

یا غفور و یا رحیم و یا شفیق

همرهان از من بسی رنجیده اند

گوییا از من بدی ها دیده اند

من سراپای وجودم بد شده

حسرتا بدتر ز دیو و دد شده

یک زمانی من فرشته بوده ام

از گلی خوشبو سرشته بوده ام

من که از سوی خدا می آمدم

از چه یارب بدتر از دیو و ددم

جنس ما از خاک بود و نور بود

این حقیقت در جهان مشهور بود

ای دریغا پست تر از حیوان شدم

در خریت های خود پنهان شدم

آمدم اینجا که من انسان شوم

....................